اخبار و رودیدادها
مدرسه حیوانات
خلاصه :
.یک روز دیگر و یک اتفاق جدید: مدرسه حیوانات به همراه مادربزرگ مادر بزرگ همراه با حیوانات به صبحگاه ما آمدند. مادر بزرگ می خواست قصه بگوید که کلاغ سیاه شروع به داد زدن کرد و صدای بلند حرف می زد. خلاصه کلی خندیدیم والبته سرمان هم درد گرفت مادربزدگ قصه خرگوش کوچولو رو تعریف کردند و یاد گرفتیم که اگر با صدای بلند صحبت کنیم اطرافیانمان سردرد میگیرند و صحبت ما را هم نمی شنوند. یاد گرفتیم خدای مهربان در قران فرموده :( و اعضض من صوتک) فردای آن روز در مدرسه حیوانات در مورد اجاره گرفتن و صبر کردن صحبت شد.